( 1606)چون به جد مشغول باشد آدمی |
|
او ز دید رنج خود باشد عمی |
( 1607)از زنان مصر یوسف شد سمر |
|
که ز مشغولی بشد زیشان خبر |
( 1608)پاره پاره کرده ساعدهای خویش |
|
روح واله که نه پس بیند نه پیش |
( 1609)ای بسا مرد شجاع اندر حراب |
|
که ببُرّد دست یا پایش ضراب |
( 1610)او همان دست آورد درگیر و دار |
|
بر گمان آنکه هست او برقرار |
( 1611)خود ببیند دست رفته در ضرر |
|
خون از او بسیار رفته بیخبر |
عمى: کور.
صد هزاران نام و او یک آدمى صاحب هر وصفش از وصفى عمى
3676 / د /2
زنان مصر: در داستانها نقل شده است که زنان مصری، وقتی جمال حضرت یوسف را مشاهده کردند از حال خود غافل و بیخبر شدند. آن زنان از شدّت حیرت، دستهای خود را بریدند.[1]
سمر: شهره. حیرانى زنان مصر برابر زیبایى یوسف و بریدن دست خود به جاى ترنج، یوسف را شهره آفاق ساخت.
ساعد: از مچ دست تا آرنج.
حِراب: به معنی محاربه ونبرد، جنگ.
ببُرّد: یعنی مجروح شود.
ضراب: یعنی ضربت ها، شمشیر زدن با کسى. ستیزیدن.
( 1606) وقتى انسان سخت بچیزى مشغول باشد از دیدن رنج و بیمارى خود کور مىشود. ( 1607) از اشتغال خاطر بود که حکایت زنان مصر و یوسف زبانزد خاص و عام گردید. ( 1608) که زنان مصر چون خاطرشان متوجه جمال یوسف بود روحشان واله و شیدا گردیده جلو و عقب را ندیده دست از ترنج نشناخته دستهاى خود را با کارد بریدند. ( 1609) اى بسا مردان شجاعى که در جنگ دست و پایش بریده مىشود. ( 1610) در موقع زد و خورد همان دست را مىخواهد پیش بیاورد بخیال اینکه دست دارد. ( 1611) و خودش نمىداند که دست خود را از کف داده و بدون خبر او خون از بدن او جارى شده است.
این یک اصل کلی است که هرگاه انسان بهطور جدّی به کاری مشغول شود، رنج و کسالت خود را احساس نمیکند. مولانا میگوید: اصولاً روحی که از مشاهده محبوب، حیران و بیخویش شده باشد، نه راه پیش خود را میبیند و نه پس خود را. مثال دیگر، مرد دلاوری است که در کشاکش جنگ، دست و یا پایش با ضربه شمشیر قطع شده است، اما او از بریده شدن دست و پای خود بیخبر است و بعد از خاتمه نبرد تازه متوجه میشود که دستش در گرماگرم پیکار، قطع شده و خون فراوانی نیز از آن رفته است. این مسئله را کم و بیش همهْ انسانها در زندگی خود تجربه کردهاند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |